عصر جدید احسان علیخانی
به گزارش وبلاگ کاتالوگ و بروشور، تا اطلاع ثانوی بلیت احسان علیخانی در تلویزیون می فروشد. یکه بزن جام جم کسی جز او نیست. مجری بی دردسری که می داند چطور بخشی از زمان برنامه اش را به سفارش ها اختصاص بدهد، چطور هوای همه را داشته باشد. می داند چطور باید سهمیه های داوری برنامه اش را کمی تقسیم کند و سخت نگیرد، تا درها برویش باز شوند.
به گزارش وبلاگ کاتالوگ و بروشور، سیامک رحمانی در شهروند نوشت: یک- احسان علیخانی آدم باهوشی است. یکی از کاربلدترین مجری برنامه سازان حال حاضر تلویزیون است، اما شاید باهوش ترین شان هم باشد. او رگ خواب مردم و مدیرانش را می داند. تقریبا هر برنامه ای هم که ساخته پخش گرفته و با اقبال روبرو شده. از ماه عسل هایش که نشان داد جز خودش کسی از پس ساختن شان برنمی آید، تا سه ستاره ها و برنامه های شب عید و بقیه کارهایش. او حالا با کنار زده شدن عادل فردوسی پور می تواند ادعا کند که شماره یک صداوسیماست. کسی که برای برنامه اش چند میلیون رأی جمع می گردد و می تواند تب تلویزیون دیدن مردم و مشارکت شان را بالا نگه دارد. این کارها را وقتی بگذارید کنار تحسین های رسمی، مثل تشکر شورایعالی انقلاب فرهنگی از علی عسگری برای برنامه عصر جدید متوجه می شوید که او چه هدف گذاری گسترده ای داشته و چطور گلیمش را از آب کشیده. با توجه به این واقعیت که در قاموس رسانه ملی، اگر همه آن آرا و حمایت های مردمی را هم داشته باشید، گارانتی نمی شوید مگر آن که پالس های خاص و مثبتی به سازمان فرستاده گردد و شما را اوکی کند.
دو- احسان علیخانی امروز یکی از محبوب ترین سلبریتی های مملکت هم هست. با توجه به حضور مستمرش در تلویزیون و برنامه های پرمخاطبش این محبوبیت عجیب نیست، اما خیلی ها در تلویزیون حضور ده ها ساله داشته اند و به این محبوبیت نرسیده اند. احسان خوب می داند چطور خودش را همواره در اوج نگه دارد. وقتی که می بیند ماه عسل ممکن است از او چهره ای تراژیک بسازد، صاف سراغ شب عید و برنامه های شنگول ساعات سال تحویل می رود و وقتی می بیند که اینها همه ممکن است تاریخ مصرف داشته باشند، یک تلنت شو می سازد که در تاریخ سیما بی سابقه بوده است. اما یادمان باشد که او هم مثل خیلی ها می توانست این فرصت طلایی را به باد بدهد و تنها برای درآمدسازی شخصی و کسب محبوبیت بیشتر از آن استفاده کند. اما احسان علیخانی یک ایده آلیست و پرفشنالیست است. می تواند بیشترین سرمایه و حمایت را پشت برنامه اش بیاورد و با رعایت تمام جزییات، با به کار دریافت همه تجربه اش و همه امکانات ممکن برای ساخت یک برنامه حرفه ای، کاری بسازد که برای دیگران تکرارش ممکن نیست. او می داند چطور به مدیر بالاترش چند امتیاز بدهد و در ازایش چند امتیاز بگیرد. این که برنامه ای مثل عصر جدید با این همه میهمان و توجه، کمترین حاشیه منفی را می سازد و با قدرت به سرانجام راه می رسد، اتفاقی نیست. این که برنامه او با وجود همه ضعف ها و مسائل بخش بزرگی از منتقدان را مجاب می نماید، به راحتی حاصل نمی گردد. احسان آدم باهوشی است و خوب می داند چطور هوشش را تبدیل به سرمایه کند.
سه- اوضاع تلویزیون همچنان بر وفق نامراد است. معلوم است که مدیر جام جم و دیگر مدیران، آدینه شب آخر مرداد 98 از تماشای عصر جدید و آن همه رأی و بازخورد، کیفور شده اند. اما تلویزیون مثل چاه ویل است و باید مدام آنتن و بینندگانش را تغذیه کرد. با یک برنامه و چند ساعت و چند روز شاید آبی ولرم گردد، اما وضع تکان زیادی نخواهد خورد. سیما در سال های اخیر بسیاری از بهترین هایش را از دست داده است. سریال های پیروز زیادی نداشته و عده ای را از دست داده و عده ای را به دست خود خانه نشین نموده.
پس طبیعی است که این روزها بگردد روی شناسنامه کانادایی دختر رامبد جوان هم چشم بست و گزارش جواد خیابانی برای نشنال جئوگرافی را هم به دل نگرفت. مهران مدیری می تواند در اسپیناس پالاس ترانه های دهه پنجاه را بخواند و بابت غیبت عادل فردوسی پور متلک بگوید و مطمئن باشد که برای برگشتن و برنامه ساختن در شبکه نسیم و دیگر شبکه ها فرش قرمزش را جمع نمی نمایند. با این حساب فکر کنید احسان علیخانی می تواند روی سبیل سلطان چه نقاره ای بزند. او حالا مرغ تخم طلای تلویزیون است. هم بیننده جذب می نماید، هم پول می آورد، هم نظر مثبت خواص را جلب می نماید و هم همه چیز. طبیعی است که در این شرایط نه گفتن به او دشوارتر از همواره است. اگر بخواهد عصر جدید را برای زمستان راه بیندازد که چه بهتر. اگر همزمان برنامه های دیگری هم بخواهد باز هم چه بهتر. همان طور که به او گفته بودند موازی با عصر جدید بیا ماه عسل را هم روی آنتن ببر. اما او تیزهوش تر از اینهاست که خودش را این طوری پخش وپلا کند.
چهار- عصر جدید برای رسانه ملی یک درس دیگر بود تا متوجه گردد بیننده را نمی گردد گول زد. ساختن برنامه بزرگ و پربیننده آدم این کاره می خواهد، پول می خواهد، خرج کردن می خواهد. شاید یک برنامه مثل نود هم باشد که با کمترین هزینه هر هفته بیننده میلیونی بیاورد، اما نود استثناست. خندوانه و دورهمی و بالاتر از همه عصر جدید مدیون مدیریت درست و خساست به خرج ندادن اند. احسان می تواند جذب اسپانسر کند و می تواند مخارجش را به چشم بینندگان بکشد. اگر دستش باز بود و بدقلقی ها نبود از این هم درخشان تر عمل می کرد. اگر با انتخاب ها و آیتم هایش کمتر مخالفت می شد و چهره هایی که به خصوص برای برنامه آخر در نظر داشت وتو نمی شد. اگر می گذاشتند برنامه آخرش گوشت بیشتری داشته باشد و به مرور و نشخوار برنامه های گذشته سپری نگردد. تلویزیون با او مماشات می نماید، اما باید بداند که ناز او باید خریدار داشته باشد و او را در منگنه نگذارد.
پنج- از این به بعد هم احتمالا همین خواهد بود. تا اطلاع ثانوی بلیت او در تلویزیون می فروشد. یکه بزن جام جم کسی جز او نیست. مجری بی دردسری که می داند چطور بخشی از زمان برنامه اش را به سفارش ها اختصاص بدهد، چطور هوای همه را داشته باشد. می داند چطور باید سهمیه های داوری برنامه اش را کمی تقسیم کند و سخت نگیرد، تا درها برویش باز شوند. می داند چطور می گردد چند ساعت برنامه زنده را پرانرژی نگه دارد و حواس همه را به سمت خود پرت کند. این عصر جدید درواقع عصر جدید خود احسان هم هست. دوره تازه برنامه سازی هایش. می تواند برای چند سالی روی همین موج جلو برود. تهدیدی در کار است؟ همواره هست. اما او امروز کارکشته است و سخت بتوانند زمینش بزنند. این که احسان علیخانی برای عصر جدید مفیدتر بوده یا بالعکس را سخت بگردد جواب داد. اما این که هر دویشان برای صداوسیما چه جواهری هستند، جواب صریحی دارد. تلویزیون باید خرسند باشد که او را دارد. باید هوایش را داشته باشد. مطمئنا دارد. احسان علیخانی هم این سرمایه را به راحتی از دست نخواهد داد. او باهوش تر از این حرف هاست. خیلی باهوش.
منبع: خبرگزاری ایسنا